سرباز کوکیها
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، روایت انسانهای مهجوری است که غربت هر یک پهنهای به وسعت و بلندای یک تپه را میپوشاند و هر لحظهشان مثل لحظه پیش و لحظه پیش از آن است. انسانهایی که در مدار غربت خود انگار آدمکی کوکی مدام به تکرار یک عادت گرفتارند. اما هر یک همچنان چراغ نجات را در دوردستی بعید میجویند تا شاید از ظلمت بیپایانی که گرفتار آناند با چنگ زدن به این ریسمان به درآیند.