قصههای تلفن همراه
داستانهای اجتماعی / تلفن همراه - داستان
«سینا»، «اشکان»، «شایان» و «مهدی» دوستانی بودند که بیشتر اوقات با هم فوتبال بازی میکردند. یک روز سینا تلفن همراه خواهرش را با خود آورده بود تا به دوستانش نشان دهد. آنها تصمیم گرفتند تا شمارهای را به طور اتفاقی بگیرند و با کسی که گوشی را برداشت حرف بزنند و این کار را کردند. پیرمردی گوشی را برداشت و بعد از کمی صحبت با آنها گفت که تلفن همراه برای کارهای ضروری است و این کارشان اشتباه است و آنها میتوانند او را از طبقة دوم ساختمانی که پشت سرشان است ببینند. پیرمرد، سرهنگ نمازی از اهالی محل بود که تنها زندگی میکرد. بچهها با او همصحبت شدند و بعد از آن گاهی به ملاقات او میرفتند. کتابچة حاضر مشتمل بر دو داستان کوتاه تحت عنوان «چهار دوست» و «گوشی مامان» است که برای گروه سنی «ج» نگاشته شده و با زاویة دید راوی نقل میشود. عنوان داستان نقلشده چهار دوست است.