سیزارتا
داستانهای آلمانی - قرن 20م.
سدهرتها داستان برهمنزاده جوانی است که به اتفاق دوست برهمنش برای جستجوی حقیقت و دانستن وظیفه انسان در زمین خانه و پدر و مادرش را ترک گفت و به مرتاضان جنگل پیوست. در جنگل به فن ریاضت و تفکر به شیوه مرتاضان پرداخت و سخت کوشید تا نفس را که مانع نیل به حقیقت میدانست از بین ببرد، ولی هرچه بیشتر در این مرحله پیش رفت دریافت که به همان اندازه اول از حقیقت دور است و ریاضت راه رسیده به مطلوب نیست.