سبد سفارش شما خالی است!

کتاب حاضر، رمانی فارسی است و داستان آن، درباره فردی منزوی است که در دنیای خودش زندگی می‌کند و یکی از دغدغه‌ها و علاقه‌مندی‌هایش این است که اسکناس‌هایی که مردم رویشان نوشته‌اند، جمع‌آوری کند. این متن‌ها در ادامه داستان به نوعی دغدغه‌هایی ذهنی برای او می‌سازند و دریچه ورود وی به زندگی و ذهن آن‌ها را تشکیل می‌دهد و همین مسئله در طول داستان باعث ایجاد تحولاتی در زندگی این فرد می‌شود. در بخشی از داستان می‌خوانیم: «همه سرمست این فتح بودیم. حریف هم در آن‌سوی میزگرد نشسته بود و هارت‌وپورت می‌کرد. کارت به عز و جز افتاده بود که گروگان‌ها را آزاد کنید، و ما هم با سرهای پرشور انقلابی به او و به استعمار شرق و غرب دهن‌کجی می‌کردیم».