شرکای جرم
داستانهای انگلیسی - قرن 20م.
کتاب حاضر، رمانی پلیسی از نویسندهای معروف است که با زبانی ساده و روان، اتفاقات هیجانانگیز و روایتی خونسرد نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «خانم «برسفورد» روی نیمکت به پشت تکیه داده و با ناراحتی از پنجره آپارتمان نگاهی به بیرون انداخت. چشمانداز وسیعی نبود، فقط چند آپارتمان دیگر در آنطرف خیابان دیده میشد. آهی کشید و گفت کاش اتفاقی بیفتد. همسرش نگاه سرزنش باری به او کرد و گفت: «مراقب باش، «تاپنس». این علاقه شدید به هیجان من را میترساند.» «تاپنس» آهی کشید و چشمهایش را بست و رفت روی ابرها و آواز خواند».