تابستان خیس
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر داستانی است که در آن یک دوستی بیستساله، سبب میشود که کامران افخم از تهران به رامسر برود. دیدار با دوستی از آن سالها و گفتوگوهایشان زخمهایی را باز میکند که گذر زمان آنها را التیام نبخشیده است و تابستان با بیان آن رازها خیسترین روزهای خود را تجربه میکند.