مولانا
مولوی، جلالالدین محمدبن محمد، 604 - 674ق. - سرگذشتنامه / نثر فارسی - قرن 8ق.
جلالالدین محمد ملقب به مولانا، فرزند بهاءالدین ولد، در ششم ربیعالاول 604 هـ . ق در بلخ دیده به جهان گشود و در خانوادهای اهل علم و عرفان و خطابه و وعظ رشد کرد. سلطان ولد پس از سال 617 هـ . ق مهاجرت خود را آغاز کرد. این زمانی بود که مولانا 14 ساله و یکی از فرازهای مهم در مسیر او به بغداد ملاقات با عطار نیشابوری بود. مولانا، سرانجام به دعوت فرمانروای سلجوقی، علاءالدین کیقباد، در سال 624 هـ .ق سر از قونیه درآورد و مورد استقبال خاص قرار گرفت و آوازهاش فراگیر شد. وی با مشورت سید برهانالدین ترمذی، به مدت چهار یا هشت سال برای اتمام دانش و علوم اسلامی در دمشق و حلب به تعلم پرداخت و نه سال تحت آموزشیهای باطنی و ارشادات ترمذی قرار گرفت. تا سال 642 هـ . ق وی در چهار مدرسۀ بزرگ شهر، تدریس میکرد. مولانا در آستانۀ چهل سالگی با «شمس» آشنا و دلباخته وی شد و درس و بحث را رها کرد. شمس مسیر زندگی معنوی مولانا را تغییر داد. او چندی بعد به علت حسادت شاگردان مولانا مجبور به مهاجرت شد. سرانجام مولانا موفق شد او را به قونیه بازگرداند، اما مدتی پس از آن بار دیگر شمس به خاطر حسودان قونیه را ترک کرد، اما این بار مولانا او را نیافت. پس از آن مولانا، صلاحالدین زرکوب را هفت سال به عنوان یار و همدم خویش برگزید و پس از صلاحالدین نوبت به حسامالدین چلبی رسید که نقش چشمگیری در مباحث معنوی مولانا داشت. سرانجام مولانا در پنجم جمادیالاخر 672 هـ . ق درگذشت. آثار او به دو بخش منثور و منظوم تقسیم میشود که فیهمافیه، مکاتب، مجالس سبعه، غزلیات، رباعات و مثنوی از آن جمله است. این کتاب به اختصار حاوی مطالبی دربارۀ زندگی و احوال مولانا و آثار، معاصران و مخالفان وی برای آشنایی جوانان است.