آستریکس و دیگچه
در این کتاب مصور و رنگی از مجموعه "ماجراهای آستریکس"، "حنسیس تاتیکس "رئیس یکی از قبایل گل دیگچهای پر از سکه به دهکده گل میآورد و آن را به امانت به "آستریکس "میسپارد تا پس از رفتن ماموران مالیات دیگچه را باز پس گیرد .آستریکس صبح روز بعد متوجه میشود که سکهها را دزدیدهاند .او و دوستش "ابلیکس "بسیار تلاش میکنند تا دیگچه را از سکه پر کنند اما موفق نمیشوند .بنابراین تصمیم میگیرند تا حقیقت را به حنسیس تاتیکس بگویند ;اما در حین بازگشت به دهکده اتفاقی روی میدهد و آستریکس در مییابد که سکهها را خود حنسیس تاتیکس برداشته است .