نعره گربه
داستانهای وحشتآفرین آمریکایی - قرن 20م. / داستانهای آمریکایی - قرن 20م.
الیسون، دویست موش سفید کوچک دارد. او دوازده ساله و قرار است با رایان نمایش «خانم و دزد جواهرات» را در مدرسه اجرا کنند. آنها با دوچرخه به مدرسه میروند و در راه آوازها را تمرین میکنند. هنگام دوچرخهسواری الیسون ناگهان احساس میکندکه چیزی زیر دوچرخه رفت، گربة خاکستری زیر چرخ او له شده بود. الیسون دچار شوک و وحشت میشود، اما دیگر دیر شده و گربه مرده است. کریستال دوست او به الیسون میگوید که آن یک گربة معمولی نیست و نباید با او درافتی. چند روز بعد الیسون وقتی نزدیک ویترین موشهای سفیدش میرود، همة آنها را بیرون و در اتاق پراکنده میبیند. آن گربه ریپ بود و برای تلافی برگشته بود.