روحاللهالموسویالخمینی
روزی که به دنیا آمد، هیچکس فکر نمیکرد که سالها بعد، مسیر تاریخ ایران و اسلام را عوض خواهد کرد و میلیونها انسان مظلوم جهان، نامش را یکصدا فریاد خواهد کشید. او روح ا... شد تا بعدها نام بلند روح ا... الموسوی الخمینی در جهان، طنین انداز شود و چشمها را خیره کند. کتاب حاضر دربردارندهی خاطراتی است از امام خمینی (ره) که از زبان فرزندان، بستگان و نزدیکان ایشان در ارتباط با ویژگیهای اخلاقی، شخصیتی، عقیدتی و... نقل شده است. در قسمتی از کتاب و از قول دکتر زهرا مصطفوی، دختر حضرت امام، آمده است: "تمام اعیاد را به ما عیدی میدادند. در این اواخر به تمام بزرگترهایی که در خانه بودند، سیصد تومان عیدی میدادند. وقتی در نجف بودیم، امام دو دینار عیدی میدادند. یک روز صبح عید یکی از اعیاد منتظر بودیم که امام عیدی بدهند. اما امام گفتند: "من امروز عیدی ندارم. "من از پولی که مخصوص خودم باشد و پول شخصی خودم، به شما عیدی میدهم". اما ما نمیتوانستیم از عیدی صرفنظر کنیم؛ سرانجام قرار بر این شد که همشیرهی بزرگم به امام پول قرض بدهند تا ایشان عیدی ما را بپردازد و بعد اگر پولی پیدا کردند، قرض او را بدهند".