گیس مروارید و ماه
داستانهای تخیلی / خیالپردازی در کودکان - داستان / نقاشی و نقاشیهای کودکان
«گیس مروارید» تنها در حیاط نشسته بود و به ماه نگاه میکرد. ماه هم به او نگاه میکرد. گیسمروارید از ماه خواست تا پیش او بیاید. ماه گفت: «من نمیتوانم، تو بیا». اما گیسمروارید هم نمیتوانست پیش ماه برود. او خیلی ناراحت بود. ماه دلش سوخت. گیسمروارید در همان لحظه عکس ماه را توی حوض آب دید و با لیوانش ماه را گرفت. حالا هم ماه خوشحال بود و هم گیسمروارید. این داستان تخیلی از مجموعة قصههای گیسمروارید، برای کودکان گروه سنی «ب» تهیه شده است.