روزگاران: کتاب هوانیروز
جنگ ایران و عراق، 1359 - 1367 - خاطرات
میروم روی خاکریز. دیگر چیزی نمیبینم جز آتشی که از سر لولة تانکهایی که روبهروی من هستند، بیرون میزند و گلولههایشان که زوزه میکشند و از کنارم رد میشوند. چشمهایم را میبندم که اینها را نبینم. هرچهدارم میزنم و دور میزنم. نمیدانم کجا میخورد، ولی هرجا بخورد، هدر نمیرود. حال پشت سر آتش تانک است و جلو آتش توپخانه، ولی دیگر از باران گلولة توپی که روبهرویم میبارد، نمیترسم. گلولههای توپ جلوی گلولههای تانکی از پشت سر میآید مثل بهشت است. خونم را بین دود گلولههای توپ گم میکنم. «هوانیروز» بخشی از داستان بلند جنگ است. این کتاب دارای تصویرهای پراکندهای از این بخش است.