چند روز با یک دیوانه
داستانهای فارسی - قرن 14
موضوع رمان حاضر، داستانی عاشقانه و اجتماعی است. «علی» پسر جوانی است که با دختری از خرمشهر به نام «ستایش» ازدواج میکند. او در یک جمع دوستانه با «نسترن» احساس آرامش و عقش میکند، امّا بر احساس خود سرپوش میگذارد. «نسترن» که مدّتی است عاشق «علی» است، از هیچ فداکاری دریغ نمیورزد. «ستایش» در حادثهای سلامتی خود را از دست میدهد و در این فاصله «علی» و «نسترن» قول زندگی مشترک را به هم میدهند. در این میان «ستایش» در بیمارستان فوت میکند و «نسترن» به جرم قتل وی، به زندان میافتد و «علی» نیز آواره میشود. هر دوی آنها تا زمان تبرئه شدن، روزهای سختی را میگذرانند و سرانجام به وصال هم میرسند.