به چشمهای هم خیره شده بودیم
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
این کتاب، حاوی داستانهای کوتاه، با عنوانهای «فانوس»، «شب بهیادماندنی»، «خُرده روایتهای منطقه البروج» و «درّههای ماهزده» است. داستان «فانوس» درباره دو برادر است که در کودکی پدرشان را در آخرین سفر دریاییاش از دست میدهند. مادرشان از آن زمان، هرگز از خانهای که ایوانی مُشرف به دریا داشت نقل مکان نمیکند. او سالها منتظر بازگشت شوهرش از همان درگاهی که برای آخرین بار رفته، میماند. بهتدریج همسایهها خانههای خود را ترک میکنند، زیرا آب دریا بالا میآید و خانهها یکییکی زیر آب میرود. دو برادر تختهای که مادر روی آن نشسته و انتظار میکشد را به پشتِبام منتقل میکنند، آب دریا همراه با خرچنگ و سگماهیها تا دیوار بالا میآید. سرانجام... .