یک خاطره پر از بابا
کودکان - خاطرات / داستانهای طنزآمیز فارسی
این داستان که با زبان طنز و تصاویر کاریکاتور به چاپ رسیده، شرحی است از زندگی راوی، از برادرش "روزبه"، نیز خواهران دوقولوی او یعنی "آناهیتا" و "آزاده"، همچنین دوران حبس پدر، فوت پدربزرگ تا بازگشت پدر از اسارت. در بخشی از داستان آمده است: "خارج پر از میلههای عمودی بود و لباسهای بابا پر از میلههای افقی و ما همیشه بابا را چهارخانه میدیدیم! من مطمئنم که بابا خیلی زور داشت، ولی هیچ وقت میلهها را نمیشکست تا پیش ما بیاید!...".