نیمکتهای خاموش
در این مجموعه دوازده داستان کوتاه به چاپ رسیده که عنوان نخستین آن "نیمکتهای خاموش "است .راوی داستان، عاشقی است که در پارک، برحسب عادت دختری را بر روی نیکمت مشاهده میکند ;بی آن که با او به گفت و گو بنشیند همواره با نگاه خاموش او مواجه میشود .اما در آخرین دیدار، دختر با دست و اشاره با او حرف میزند و این چنین زبان عشق او که از گفتن عاجز است، آشکار میگردد، زیرا او دختری گنگ و لال است .