سبد سفارش شما خالی است!

جیمز نوازنده خیابانی است که به سختی روزگار می‌گذراند و باب هم گربه‌ای ولگرد که به دنبال جای گرمی برای خواب می‌گردد. وقتی جیمز باون، گربه زخمی را در راهروی آپارتمانش پیدا کرد، هرگز فکر نمی‌کرد تا چه اندازه زندگی‌اش تغییر خواهد کرد. زندگی بخور و نمیری داشت و هیچ وقت پول کافی برای سیر کردن شکمش در نمی‌آورد و حالا سر و کله یک گربه مریض هم پیدا شده بود که باید به آن کمک می‌کرد، گربه‌ای که اسمش را گذاشت باب. او این گربه مریض را تیمار کرد و پس از چندی با این تصور که دیگر هرگز او را نخواهد دید، آزادش ساخت. ولی باب نظر دیگری داشت...