بازنده خوشبخت
«پری میسن» وکیلی است که با تلفنی که به دخترش میشود، به دادگاه میرود. در آن تماس تلفنی، زنی که خود را «نقد» معرفی کرده بود، به «دلا» منشی او، گفته بود که میسن را برای انجام کاری در دادگاه نمیخواهد، بلکه فقط مانند یک تماشاچی بنشیند و به جریان محاکمه گوش فرادهد و بعد استنتاج شخصی خود را اعلام نماید. بعد از توافق بین او و میسن، نقد گفت که دو زن با مشخصاتی خاص در دادگاه هستند که میسن باید کنار یکی از آنها بنشیند. دادگاه به دلیل مشکلات اهالی ایالت کالیفرنیا، علیه «تئودور بالفور»، به خاطر تصادف منجر به مرگ تشکیل شده بود. بعد از پرسش و پاسخی که بین شاهد و وکیل مدافع شد، دادستان، یکی از آن زنها به نام «میرتل آن هیلی» را به جایگاه شهود اظهار کرد و بعد از جریان گفتوگوها، میسن دریافت که بین نقد و این زن رابطهای وجود دارد و به این ترتیب اتفاقاتی رخ داد که در ادامة داستان بازگو میشود.