پهلوان پنبه
کتاب حاضر، با موضوع تخیلی از مجموعة «قصههای شیرین پریان» و مناسب برای نوجوانان است. «لوبیای سحرآمیز»، «نیموجبی»، «خیاط شجاع»، «خانه شکلاتی»، «پهلوان پنبه» و «پسر شاه پریان» عنوانهای داستانهاست. در خلاصة داستان «پهلوان پنبه» آمده است: پیرزنی پسر تنبلی به اسم «حسنی» دارد. او به قدری خورده و خوابیده که مثل غول شده است. به همین دلیل به او لقب پهلوان پنبه دادهاند. روزی مادر خسته میشود و او را به خانه راه نمیدهد. «حسنی» در حالی که زیر درختی خوابیده بود، چند پشه را با یک مشت میکشد. پادشاه و سربازانش که از آنجا عبور میکردند، «حسنی» را میبینند که جملة «با یک مشت چند تا را کشتم» را تکرار میکند. پادشاه او را برای جنگ با دشمن مناسب میبیند و با خود به قصر میبرد. «حسنی» در ناز و نعمت زندگی میکند، تا اینکه جنگ با دشمن آغاز میشود و پادشاه از «حسنی» میخواهد خود را برای جنگ آماده کند. «حسنی» که تاکنون جنگ نکرده میترسد و قصد فرار میکند، امّا ماجراهایی به طور اتّفاقی به وقوع میپیوندد که دیگران آن را به حساب شجاعت «حسنی» میگذارند. این ماجراهای اتّفاقی موجب تسلیم دشمن میشود، و «حسنی» لقب پهلوان میگیرد. «حسنی» که میدانست تمامی این ماجراها اتّفاقی بوده و ربطی به شجاعت وی ندارد تصمیم میگیرد از تنبلی دست بردارد و نزد مادر برگردد و کار کند.