دهانم قشنگ و چشمهای سبز (مجموعه داستان)
داستانهای کوتاه آمریکایی - قرن 20م.
کتاب حاضر، مشتمل بر هفت داستان کوتاه آمریکایی با عنوانهای «درست پیش از جنگ با اسکیموها»، «یک روز بینقص برای موزماهی»، «برای ازمه با عشق و بدبختی»، «دهانم قشنگ و چشمهایم سبز»، «دورانم آبی ژان دمیر- اسمیت»، «کنار قایق تفریحی» و «مرد خندان» است. در داستان «دهانم قشنگ و چشمهایم سبز» میخوانیم: «صدای زنگ تلفن که بلند شد مرد موخاکستری با لحنی خودمانی به زن جوان گفت که اگر صلاح میداند خودش جواب تلفن را بدهد. زن جوان گویی صدای او را از دور شنید، رویش را به او کرد، یک چشمش، که طرف چراغ بود، کاملاً بسته بود و چشم بازش هرچند صمیمیتی تویش خوانده نمیشد درشت و آنقدر آبی بود که بنفش میزد. مرد موخاکستری از او خواست که عجله کند و زن روی ساعد راستش با حالتی نیمخیز شد که حرکتش خیلی سرسری به نظر نرسد».