پسلرزههای دروغ
داستانهای فارسی - قرن 14
نویسنده در این داستان تلاش کرده تا نقش ویرانگر دروغ و ناراستی را به عنوان زلزلهای بر بنیادهای اخلاقی جامعه و نیز، پسلرزههای آن را که همه ارزشهای انسانی را تهدید میکند، به تصویر کشد. آنچه در این اثر مورد نظر است، بیان کاستیها و نبود حقیقت در میان افراد جامعه است. در بخشی از داستان میخوانیم: «در گوشه اتاقش بود و در غم از دست دادن فرزندانش اشک میریخت. قطرات اشک تمام چهره رنگ پریدهاش را پوشانده بود. در گوشهای از اتاق، عکسهای فرزندان یکی یکی سرک میکشیدند.»