ابوذر
«جندب» از قبیلة بنی غفار بود. او را «ابوذر» صدا میکردند. روزی گرگی به گوسفندانش حمله کرد و ناگهان به قدرت خداوند به زبان آمد و به ابوذر هشدار داد که اهل مکه از من بدتر هستند، زیرا خداوند پیامبری را به سوی آنان فرستاده، ولی مردم او را دروغگو میدانند و به او دشنام میدهند. پس ابوذر راهی مکه شد و به حضرت محمد (ص) ایمان آورد. او زاهدانه میزیست و تمام هستیش در ایمان و محبتش به اهل بیت (ع) خلاصه میشد. پس از رحلت رسول خدا به عهدش با ایشان پابرجا بود و مردم را به اطاعت از مولایش حضرت علی (ع) تشویق میکرد. سرانجام عثمان، ابوذر را به «ربذه» تبعید کرد و او در آنجا پسر و همسرش را از دست داد و سرانجام خود نیز وفات یافت؛ اینچنین راستگوترین صحابة پیامبر تنها زندگی کرد، تنها از دنیا رفت و تنها برانگیخته خواهد شد. در این کتاب شرح زندگانی ابوذر ـ از یاران وفادار پیامبر (ص) ـ در قالب داستان بازگو شده است.