عشق با بیگانه: خاطرات یک خانم آلمانی از عشق و ازدواج در ایران
داستان حاضر در قالب خاطرات، روایت زندگی زنی است آلمانی به نام "ایرما برندت "که حوادث تلخ دوره جنگ جهانی دوم را با چشم میبیند .او در برلن شرقی اسیر میشود ;اما پس از چندی از اسارت میگریزد .او بر آن است زندگی خویش را از نو بنا نهد .ایرما در پی آن با یک دانشجوی ایرانی به نام "امید "آشنا میشود و با او ازدواج میکند و برای ادامه زندگی به ایران میآید .او با این گمان که ازدواج موفقی داشته، در کنار همسر روزگار میگذراند ;اما پس از چندی این واقعیت تلخ را درمییابد که همسرش با زن دیگری ازدواج کرده است .