نازگلی
داستانهای تخیلی
کتاب مصوّر حاضر، حاوی داستانی تخیلی است که برای کودکان گروه سنی (ج) و (د) به نگارش در آمده است. در داستان «نازگلی» میخوانیم: «نارگلی» میان دشت بسیار زیبایی بود. دشت از او پرسید چه کسی تو را از شاخه جدا کرده؟ نارگلی شروع به تعریف ماجرای زندگیاش کرد. او گفت: «که یک روز باد وزید و طوفان شد و من را به اینجا آورد.» با شنیدن تنهایی نارگلی، دشت پناه او شد و نارگلی در دشت به آرامش رسید. روزی نارگلی گفت که دیگر بزرگ شده و باید به جای دیگری برود، امّا دشت نگذاشت. چند وقت گذشت و نارگلی روز به روز ترکهای بیشتری میخورد. اما دشت مرتب از نارگلی قشنگ مواظبت میکرد. از نارگلی جز کاکل زردش چیزی نمانده بود، اما او صاحب نهالها و فرزندان زیادی شده بود.