جوانه

جوانه

داستان‌های فارسی - قرن 13ق.

«بابونک»، جوانة کوچک، از خواب بیدار شد و به خورشید سلام کرد. مادر بابونک به او سفارش کرده بود که تا وقتی برف روی زمین است بیرون نیاید. بابونک کنار خود دانة برفی دید، او برف را نمی‌شناخت، اما دانة برف سال‌ها بود که آرزو داشت جوانه را ببیند و با او دوست شود. او به بابونک پیشنهاد کرد که صورت خود را به او بزند؛ اما هرباری که بابونک به برف نزدیک‌تر می‌شد برف کوچکتر می‌شد و بابونک خود را سرحال‌تر و نیرومند احساس می‌کرد. برف کوچک آب شد و خورشید ماجرای برف را به بابونک توضیح داد.

قیمت چاپ: 1,500 تومان
نویسنده:

بابک صابری

ناشر:

کودکان

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1389

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

16

قطع کتاب:

رقعی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9786009110728

محل نشر:

یزد - یزد

نوع کتاب:

تالیف