طعم خاک: مجموعهی داستان کوتاه
در "تویی که نمیشناختمت" راوی با مشاهدهی تصویر پسرخالهاش که اکنون شهید شده، در ذهنش تصویری از بازگشت وی از جبهه را میآفریند. در این تصویر ذهنی راوی مشاهده میکند که پسرخالهاش با چهرهای بسیار متفاوت، گویی که یک غربیه است، به منزل وارد شده و به مادرش لبخند میزند و در همین حال تصویر ذهنی راوی پاک میشود. کتاب حاضر حاوی 11 داستان کوتاه از نویسندگان کانون آفرینش داستان حوزهی هنری کرمانشاه تحت این عناوین است. تویی که نمیشناختمت؛ خانهی ما؛ گورهای تکنده؛ پشت خاکریزها؛ سینا پاشو پاشو پسرم؛ سرباز آماده؛ حالا توجه کن؛ خبر؛ امید؛ تا رسیدن به چشمه؛ و باران که ببارد.