جام جهانی
داستانهای فارسی - قرن 14
شکست، شکست، همیشه شکست... توپ که توی دروازه رفت، از جا بلند شد و تلویزیون را خاموش کرد. گه... باز خوردن. هنوز هیچی نشده، یکی خوردن... تحمل دیدن دنباله بازی را نداشت. چقدر خاک توسری؟ تا کی باید خفت بکشیم تا کی؟ از یک تیم کشور عربی شکست خورده بودند و حالا نوبت این تیم قدر بود که بیشتر بازیکنهایش توی باشگاههای اروپایی توپ میزدند. چطور ممکن بود از آنها ببرند و به جام جهانی بروند؟ در بازی رفت، چند تا از لژیونرهایشان را همراه نداشتند و یک، یک مساوی کرده بودند.