همسایه غربت: با نگاهی به یکی از خاطرات شهید صیاد شیرازی
نمایشنامه فارسی - قرن 14
داستان حاضر به صورت نمایشنامه با موضوع جنگ ایران و عراق و برگرفته از خاطرهای از شهید «صیاد شیرازی» به نگارش در آمده است. در نمایشنامه آمده است: «رحمان» و دخترش «گلنیشان» در گذرگاه تنگهای مخفی در مرز زندگی میکنند. رحمان مردی پایبند به قول است و به زنش «صویبه» که عراقی است، قول داده است که دخترش را به طایفة وی شوهر دهد. صویبه برای گرفتن خبر از داماد به عراق رفته است. «سالار»، پسر رحمان، طی درگیری در مرز کشته شده و تاکنون کسی نتوانسته گذرگاه را پیدا کند، امّا سربازی ایرانی به گذرگاه نزدیک میشود و رحمان او را زخمی میکند. رحمان با حرفهای گلنیشان و آمدن سرباز به اشتباه خود پی میبرد و ضمن کمک به سرباز ایرانی متوجه میشود که زنش گذرگاه را لو داده است. رحمان، گلنیشان و دخترخواندهاش «خورشید» را برای رساندن پیغام سرباز ایرانی به فرماندهاش راهی میکند و خود برای جنگ با نیروهای عراقی میرود تا از ورود آنها به گذرگاه جلوگیری کند.