این یادداشتها را برای تو مینویسم
داستانهای فارسی - قرن 14
«فیروزه» و «لیلا»، دو خواهر، از دو پدرهستند و با مادرشان زندگی میکنند. لیلا دختری سر به هوا است که با مرد مسن مجردی، از همسایه ها با نام «یونس شمشکی» ارتباط برقرار کرده و بعد از مطلع شدن همسایهها، در دادگاه به عقد وی درمیآید. بعد از مدتی به خاطر مشکلات روانی یونس، لیلا، در حالی که باردار است، به خانة مادرش بازمیگردد و از او جدا میشود. سپس به زنجان میرود و با مرد دیگری آشنا شده و ازدواج میکند. بعد از مدتی مادر او به علت مشکلات مالی به عقد مردی درمیآید و «جهانبخش»، خواهرزادة آن مرد، که از خارج آمده فیروزه را میبیند و به او علاقهمند میشود. این علاقه مسیر زندگی هر دو را تغییر میدهد.