نوری از شب
داستانهای انگلیسی - قرن 20م.
رمان «نوری از شب» که برای اولین بار به فارسی ترجمه شده، یکی از شاهکارهای ادبی جهان است. نویسنده چنان تسلطی بر کارش دارد که خواننده را به تعجب وا میدارد. داستان به سبک رئال روایت شده است. نویسنده در بازه میان سخن نخست و سخن آخر که به صورت اول شخص روایت شده، چند فصل ترتیب داده و در اپیزودهای مختلف، مستقل و متوالی داستان را با روای اول شخص و سوم شخص به پیش میبرد. اپیزودها بسیار متنوع، مستقل و گاهی دور از انتظار هستند، با این حال زندگی سه زن از سه نسل یعنی «دیلی»، مادرش «بریجیت» و دخترش «الیئنورا» را خوب روایت میکنند و هرچند که این سه زن همواره در رنج و مشقت بوده و هستند، با این حال رمان سیاه و سفید و حتی خاکستری نیست، رمان پر از رنگ است، و امید در آن موج می زند. نویسنده توانسته روابط مختلف را در چارچوبهای مختلف به خوبی به تصویر بکشد. مهر مادری، سردرگمیها، هرزگیها و نیاز حقیقی جامعه غربی به معنویت به خوبی به تصویر کشیده شده است. در قسمتی از این رمان میخوانیم: «عکسی دارم از مادرم، زنی جوان در پیراهنی سفید که کنار مادرش ایستاده و مادرش بر صندلی آشپزخانه در مقابل باغی از درختان همیشه سبز نشسته است. مادرش، محزون و دعاگو به انگشتان درهم گرهخوردهاش خیره شده. مادرم، برخلاف اعجاز پاکی و پاکدامنی پیراهن سفید و مهربانی توی ظاهرش، صدای نزدیکی با جهان واپسین را شنیده و تصویری از کشتی سفید را در آن دوردستها، توی دریاها دیده است...».