بازگشت
این داستان درباره دو نوجوان به نامهای "حبیب "و "خداداد "است که سه ماه تابستان را در تهران به بنایی گذراندهاند تا خرج تحصیل خود را فراهم سازند، افزون بر آن، کمک خرج خانواده باشند، آنها پس از کار در تهران با یک وانت، در حال بازگشت به روستاها هستند که در بین راه فکری شیطانی باعث میشود "حبیب " با پولهای "خداداد "بگریزد .اما عذاب وجدان سبب میگردد به امانتی که خداداد به او سپرده خیانت نکند و به روستا برگردد .این داستان مصور کوتاه برای نوجوانان به طبع رسیده است .