ماجراهای تدی و کودلی: لکلک کوچولو
«تدی» و «کودلی» برای برفبازی به جنگل رفته بودند که ناگهان چیز محکمی به کودلی برخورد کرد. وقتی آنها اطرافشان را نگاه کردند یک بچه لکلک با نام «سیدنی» را دیدند. او توضیح داد که وقتی مادرش در خانه نبوده است از آشیانه بیرون آمده و حالا گم شده است. در این هنگام راه حلی به ذهن کودلی رسید. در حالی که او سیدنی غمگین را در آغوش گرفته بود و دلداریش میداد، تدی یک تکه چوب برداشت و تصویر بسیار بزرگی از سیدنی روی برف کشید. مادر سیدنی نقاشی را دید و دریافت که سیدنی در آن محل است. پس همگی با هم به راه افتادند و مامان لکلک نیز بالهایش را باز کرد تا تدی و کودلی خیس نشوند.