ضلع تاریک (مجموعه داستان)
«ضلع تاریک»، داستان مردی است با نام «سیامک» که به علت احساس نوعی درد خاص در سر به پزشکی مراجعه کرده و بدون آن که خود بداند، دکتر از وی برای مطالعه دربارۀ فرضیۀ جدید و دارویی که در حال تهیه آن است، استفاده میکند. سیامک که نخست فقط به سردرد مبتلا بوده، اکنون حالی رو به وخامت دارد و سعی میکند آخرین روزهای باقیمانده از زندگی خود را با آرامش و لذت سپری کند. از آن سو، دکتر تیزبین، همچنان در حال مطالعه و آزمایش داروهایش به صورت شبانهروزی است و به قدری زیادهروی میکند که از محل کار خویش اخراج میشود و از سرنوشت وی، هرگز، هیچ اطلاعی به دست نمیآید. مجموعۀ حاضر دربردارندۀ ده داستان کوتاه تحت این عناوین است: سربازرس دو ـ دوکار؛ آقای بیدار؛ فراموشش کن؛ محاکمه؛ قضیۀ نادر؛ صبح روز بعد؛ خانواده آقای...؛ اندیشۀ حضور در نزد دیگری؛ سفر به (نقطۀ جیم)؛ و ضلع تاریک.