یک دل سیر خنده
داستانهای ماجراجویانه / داستانهای اجتماعی / والدین و کودک - داستان
یک روز مادر چهارقلوها مجبور شده بود، برای خرید میوه و شیرینی به اتفاق بچهها به بازار برود. مادر مقابل یک میوهفروشی ایستاد. در کنار مادر چند نفر دیگر نیز مشغول خرید میوه بودند. چهارقلوها تصمیم گرفتند، نقشههای خود را عملی کنند. نیما پاکت محتوی خیار یک پیرزن را با پاکت انار یک خانم جابهجا کرد. نوید دور از چشمان همه یک لیموترش را به سمت فروشنده پرتاب کرد. لاله هم در این فاصله بیکار ننشسته بود و تا توانست سبد سایر خریداران را یواشکی با هم عوض کرد. وقتی به خانه برگشتند، متوجه شدند پاکت میوة آنها با پاکت لیموترشها عوض شده است و به جای این که یک دل سیر بخندند، یک دل سیر غصه خوردند و از کار خودشان پشیمان شدند. کتابچة حاضر، از مجموعة «شیطونکها»، برای کودکان دو گروه سنی «ب» و «ج» تهیه و تدوین شده است.