توطئه در هرم
داستانهای ماجراجویانه
در مصر باستان مردم عقیده داشتند که پادشاه، خدای آنهاست. بنابراین به او علاقهی بسیار داشتند و گروههای زیادی به صورت داوطلبانه، در وقت آزاد خود، در ساخت اهرام کمک میکردند. اما بعضی سرکارگران با آنها رفتار بدی داشتند. گروه قایقسواران هم یکی از همین گروهها بود که سرکارگر آنها، "آنتف"، با بدزبانیها و غرغرهایش اعصابشان را خرد کرده بود. به همین دلیل،کارگرها اعتصاب میکنند! اعتصاب به خوبی پیش میرود تا آنکه سنگی از جای خود در رفته و در محلی که آنتف در حال استراحت است فرود میآید. و این در حالی است که فرعون دارد برای بازدید از هرم میآید و آنتف باید برای عرضهی گزارش حاضر باشد. اگر فرعون متوجه شود که او کشته شده همهی گروه را اعدام میکند. کارگرها مستاسل ماندهاند تا اینکه دختر یکی از آنها به کمک آمده و خود را مانند آنتف ساخته و قضیه به خوبی پایان مییابد. اما از آن سو آنتف که نمرده و توانسته با چابکی از زیر سنگ در حال سقوط خود را نجات بدهد به صحرا میرود و داخل بیشهای پنهان میشود. او به خوبی متوجه شده کارگرها چقدر از او متنفر بودهاند و همین باعث افسردگیش شده است. در این میان کودک بازیگوشی که آن اطراف به بازی مشغول بوده با تصور اینکه آنتف به غذا احتیاج دارد با زور موشی را در داخل دهان او میکند و به این ترتیب آنتف واقعا میمیرد.