تلفن مزاحم
در خانه همه مشغول کار خود بودند. عقربههای ساعت تیکتاک میکردند. تلویزیون مسابقة فوتبال پخش میکرد. کتری قلقل میکرد. جاروبرقی جارو میکشید. پنکه هوا را خنک میکرد. در این میان فقط تلفن ساکت بود و چرت میزد. او با همه جر و بحث میکرد. اما برای این که به دیگران ثابت کند که از همه پرکارتر و زرنگتر است، شروع به مزاحم شدن و مردمآزاری کرد. او از کار خودش خشنود بود و خود را سرگرم کرده بود، اما ناگهان سروکلة پلیس پیدا شد و او را بازداشت کرد. این کتاب مصور برای گروه سنی «ب» به نگارش درآمده است.