سرخ و سیاه
داستانهای فرانسه - قرن 19م.
استاندال (نویسندۀ کتاب) رمان را به آینهای تشبیه کرده که در جادهای در حرکت است، گاهی آبی آسمانها و گاهی گل و لای و چالههای جاده را منعکس میکند. "سرخ و سیاه"، شاهکار او، به بهترین وجه نشاندهندۀ این نقش رمان است. آنچه در این اثر زیربنایی ادبیات غرب ترسیم میشود فقط سرگذشت جوانی از آغاز قرن نوزدهم فرانسه در گرماگرم توفانهایی سیاسی و اجتماعی نیست، بلکه انسانی غوطهور در تاریخ است. سرخ و سیاه شاید اولین کتابی است که شخصیتی از تودۀ مردم را در یک چشمانداز پهناور تاریخی، همراه با کاووش عمیق روانی مطرح میکند. از همین روست که "ژولین سورل"، قهرمان کتاب، از یک نوجوان جاهطلب روستازاده به یک شخصیت نمونه ادبیات جهانی بدل شده است، همچنان که اسلوب و خواست استاندال است. سرگذشت این جوان بر زمینهای تاریخی ترسیم میشود که دقت و موشکافی نویسنده و پایبندیاش به کمال واقعگرایی، آن را به وقایعنگاری نیمه مستند تاریخی شبیه میسازد.