باورهای خیس یک مرده
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، داستانی است که در آن آقای «صبوری» کارمند یکی از ادارات دولتی در تهران است که به لطف شرکت تعاونی و زمینهای اهدایی شرکت ، تصمیم گرفتهاند شهرکی در اطراف تهران بنا کرده و از مستأجر بودن خلاص گردند. آقای «صبوری» پیش تاز حل مشکلات شرکت است اما مشکل ناگهانی آنها نبودن آب است که اداره آب نیز موفق به زدن چاه عمیق و کشف آب نمیشود. در همین زمان یک مقنی باشی قدیمی به آنها معرفی میشود که در کارش خبره است. مقنی باشی از سالیان دور به این زمان آمده است و «صبوری» نیز بین زمان خود و زمان اجدادش که جزو شازدهها بودهاند در رفتوآمد است. داستان زمان قدیم و جدید به هم میپیوندند و باورهای خیس یک مرده شکل میگیرد.