اکبر کاراته و چشم آبی: داستان طنز نوجوانان
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14 / جنگ ایران و عراق، 1359 - 1367 - داستان
کتاب حاضر، مجموعه داستان و برشی از خاطرات طنز نوجوانان در دوران آموزشی روزهای دفاع مقدس میباشد که برای گروه سنی نوجوانان به همراه تصاویر نقاشی شده، تبیین شده است. در بخشی از این خاطرهها میخوانیم که: «کاپوت را بست، خواست سوار شود که چشمش خورد به ما. رو به یکی از بچهها کرد و با خنده گفت:«هی آقا اینها کی هستند؟» غلامعلی گفت:« صدام کش!» بچهها ساکت شدند و زدند زیر خنده. عابدینی گفت: «خوبه نگفت مگسکش!»»