چی از همه واجبتره؟
داستانهای کوتاه / داستانهای مذهبی
کتاب مصور حاضر، داستانی است که با زبانی ساده و روان برای کودکان نگاشته شده است. در این داستان ابراهیم تند و تند لباسهایش را پوشید و بهطرف در دوید. مادر از ابراهیم خواست که دوتا نان هم برای ظهر بخرد. ابراهیم همانطور که به بیرون میدوید، گفت که فکر نکند که وقت کند بخرد و بهتر است به اسماعیل بگوید که نان بخرد.