نیلوفر عشق
داستان از آن جا آغاز میشود که "امیرعباس مجدالدوله "پس از پایان تحصیلات در فرنگ به وطن باز میگردد و در همان اولین روز بازگشت به خواندن دست نوشته پدر مشغول میشود که حاوی خاطرات زندگی اوست .امیرحسین خان در آن دست نوشته، از ماجرای ازدواج خود مبنی بر آن که به اصرار خانواده با دختری از طبقه اعیان وصلت نموده سخن به میان میآورد .او به دختری دیگر از طبقه فرودست علاقهمند بوده که موفق به ازدواج با او نمیشود .زندگی او پس از چند سال، بدون داشتن فرزند سپری میشود .تا این که همسر و مادر او تصمیم میگیرند دختری را به عقد او درآورند که در واقع همان دختر مورد علاقه امیرحسین خان است ...