کیمیاگران
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14 / داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، رمانی فارسی است که با زبانی ساده و روان نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: ««صدیقه» خانم به همراه مادرش به محله جدیدی در تهران آمدند. او دختر زیبای حاجی «سید لطفالله» پیشنماز مسجد بود. حاجی «سید لطفالله» کیمیاگری سرشناس بود که به فیزیک و شیمی و زبانهای خارجی تسلط کامل داشت و به کشورهای مختلفی سفرکرده و علوم مختلف را آموخته بود. او در حین مباحثه با کیمیاگران جهان، به فن کیمیاگری مسلط شده و اسرار آن را در اسنادی گردآورده بود. در مرگ مشکوک او اسناد به سرقت رفته بود. سارق فردی بهنام «شعبان» بود که با آگاهی از اسرار کیمیاگری به ثروت کلانی رسیده بود. «حبیب» تنها فرزند «شعبان» شیفته «صدیقه» بود و «صدیقه» باوجوداینکه تاجری بهنام «احمد آقا» نامزد بود، شرط به هم زدن نامزدی خود و ازدواج با «حبیب» را بازگرداندن میراث پدر و اسناد کیمیاگری توسط «شعبان» تعیین کرده بود».