گزیدهای از "در شهر ما باغها دیوار ندارند"
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
این کتاب مشتمل بر گزیدهای از داستانهای کوتاه «ناصر نظری» از سه دفتر از کتاب «در شهر ما باغها دیوار ندارند» میباشد که با عنوانهای «سپور بلدیه»، «دریاچه گهر»، «چون دوستت دارم چیزی نمیگویم»، «سوتک پاسبانی»، «اژدهای شاخدار»، «شیرین بلالم»، «داروی ماهی»، «چرا چلوی من مرغ ندارد» و... ارائه شده است. در خلاصه داستان «مشاکبرآقا» میخوانید: «شخصی را میشناختم که بسیار بدنام بود. میگفتند همیشه در خانه او بساط قماربازی برپاست. میگفتند پیش از قماربازی و بعد از قمار مراسم میگساری به راه میاندازد. میگفتند که مشتریهای او از چند طبقه تشکیل میشود یا شوفرها هستند و یا بعضی از تجار یا بعضی از ادارهجاتیهای طبقه بالا مثل رئیس مالیه یا رئیس بلدیه...».