قربانی عشقهای دروغین
"ساغر" به پسرعموی خود، بهزاد، دل میبندد. پس از مدتی آقایی با نام "آرین" به همراه وکیل خود به خانهی آنها آمده و با ارائهی مدرکی ادعا میکند که ساغر دختر آنها است و او را همراه خود میبرد. ساغر در خانهی جدید به شدت احساس تنهایی میکند و تنها مونس او، برادرمادرش، هومن، است. در این میان بهزاد بر اثر سانحهای میمیرد. پس از مدتی ساغر درمییابد که تمام اینها دروغی بیش نبوده و او دختر آن خانواده نیست. او با نوشتن نامهای به هومن از پیش آنها میرود. هومن که دل در گروی عشق ساغر دارد با خواندن نامه به دنبال او رفته و از او خواستگاری میکند و سرانجام آن دو زندگی مشترک خویش را آغاز میکنند.