سرماخوردگی در باغوحش
باغ وحش - داستان / داستانهای تخیلی / داستانهای حیوانات
یک روز من و خواهرم به همراه پدرم تصمیم گرفتیم به باغوحش برویم. باغوحش یکی از مکانهای مورد علاقة ما بود؛ اما وقتی به آنجا رسیدیم روی در نوشته شده بود: «امروز به دلیل مریضی حیوانات باغوحش تعطیل است». ما با نگهبان داخل شدیم و دیدیم شامپانزه، مارها، شیر، خفاش و دیگر حیوانات به سختی سرماخوردهاند و نگهبان نمیداند چه کار کند. ما به او پیشنهاد دادیم تا دامپزشک را خبر کند و او هم موافقت کرد. بعد از مدتی دامپزشک رسید و به تمام حیوانات داروهای مورد نیازشان را داد تا به زودی خوب شوند. داستان تخیلی حاضر برای کودکان گروه سنی «ب» و «ج» تهیه شده است.