گل ستارهای نقرهای رنگ
فصل بهار بود، تمام دشتها و کوهها را گل پوشانده بود. همة گلها از جمله آفتابگردان، گل کوکب، گل نرگس، گل مریم، گل یاس زندگی خوبی را میگذراندند تا این که ناگهان یک روز ابر سیاه بزرگی هوا را پوشاند و رعد و برق عجیبی شد. طوفانی به پا شد و از لابهلای آن ابر بزرگ یک موجود عجیبی که برق میزد با شتاب به طرف زمین آمد. او شکل ستاره بود و چند گلبرگ نقرهای داشت. همة گلها ترسیدند. آن موجود عجیب از سیارهای دیگر برای پیدا کردن دوست آمده بود. همة گلها او را پذیرفتند؛ اما گل آفتابگردان که همیشه به طلوع خورشید میخندید و آمدن روز را به همه خبر میداد پژمرده شد و سردرگریبان فرو برد. اما گلها تلاش کردن که علت ناراحتی آفتابگردان را پیدا کرده و به او کمک کنند. این کتاب مصور برای گروه سنی «ب» به نگارش درآمده است.