وقتی بزرگ بودیم
داستانهای آمریکایی - قرن 20م.
ربکا داویچ، مادربزرگ پنجاه و سهسالهای است که ناگهان درمییابد آدم دیگری شده است. ربکا که در جوانی دانشجوی مستعد رشتة تاریخ بوده است، پس از ازدواج، تحصیلات دانشگاهی و دلمشغولیتهای جوانی را رها میکند تا در کنار مردی که بیش از یک دهه از او بزرگتر است و از همسر سابق خود سه دختر دارد، به سعادت و خوشبختی دست یابد. نگارندة رمان حاضر، پرفروشترین رمان در فهرست نیویورک تایمز، به بحران میانسالی اشاره کرده و نشان میدهد که شخصیت اصلی داستان (ربکا)، در دهة ششم زندگی خود چگونه دچار بحران میانسالی میشود و در عبور از این بحران سعی میکند نقاب اجتماعی را که به خاطر تلاش برای مقبولیت اجتماعی سالها بر چهرة خود زده است، کنار بگذارد و با چهرة واقعی خود سالهای باقیماندة عمر را سپری کند.