نمایشنامه فصل خون
در نمایشنامة حاضر، «سیروان» مدتهاست که مادرش را از دست داده و تحت مراقبت «آسیه» قرار گرفته است. او نزد استاد علاءالدین، خوشنویسی میآموزد و روزی بنا به گفتة استاد برای یافتن درشتنی راهی نیزاری میشود. اما با ورود به نیزار با مرگ زیور و پسرانشن اصغر و عباس و ابوالفضل بر اثر اصابت گلولة یکی از سربازان رژیم بعث عراق و پاشیده شدن خون آنها روی نیها روبهرو میشود؛ نیهایی که قصد بریدن آنها را دارد. او پس از این حادثه با بریدن درشتنیها راهی خانه میشود و برای خود این بیت حافظ را مینویسد: «غبار غم برود حال به شود حافظ/ تو آب دیده از آن رهگذر دریغ مدار» آسیه با مشاهدة این سرمشق درمییابد که حال سیروان از موقع رفتن به نیزار دگرگون شده است. این نمایش نخستین بار به کارگردانی «ایوب آقاخانی» در شهریور و مهر 1387 در تالار قشقایی مجموعة تئاتر شهر در شش پرده اجرا گردیده است.