اسپنچلفتی
داستانهای فارسی - قرن 14
این کتاب در ژانر تخیلی است، و شخصیت اصلی داستان بهنام «اسپنچلفتی» در کُنش و واکنش اتفاقاتی قرار میگیرد که در طول داستان برای او پیش میآید. نویسنده در این کتاب از حیطه روانشناسی و جامعهشناسی، شخصیت داستانی را در برابر افکار جمعی و باورهایی قرار میدهد که با طی کردن رویدادهایی در داستان او را در افتانوخیزان مسیر زندگی میکشاند، تا به تکامل برسد. در بخشی از داستان میخوانید: «دستش دراز بود. بیشازحد هم دراز بود. با شکمی بزرگ و پوستی سبزرنگ و چشمهای ورقلمبیده، طبق معمول، آنطرف خیابان کنار رستوران ایستاده بود و...».