ضحاک
ضحاک (اساطیر ایرانی)
کتاب مصور حاضر، داستانی اقتباسشده از شاهنامه است که با زبانی ساده و روان برای گروههای سنی (د) و (هـ) نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «روزگاری که «جمشید» در ایران حکومت میکرد، در سرزمین دشت سواران، پادشاهی بود «مرداس» نام. خداجوی و خداترس. عادل و مهربان. نیک گفتار و نیکرفتار که مردم را دوست داشت و به عدالت بر آنان حکم میراند. مردم نیز او را با جانودل دوست داشتند و به او احترام میگذاشتند. «مرداس» پسری داشت، بدگفتار و بدکردار به نام «ضحاک» که از خوبیها و مهربانیهای پدر بهرهای نبرده بود».